شما علیه انقلاب هستید و ما علیه ضد انقلاب!
حبیب نصوحی
جمهوری اسلامی در تابستان سال 67 زندانیان سیاسی را قتل عام کرد. برای بزرگداشت یاد قربانیان این جنایت بزرگ، مراسمی بتاریخ 24 سپتامبر 2011 در هامبورگ فراخوان داده شد. این مراسم با خاطرات یک زندانی سیاسی آغاز شد و با پیام احزاب و تشکلهائی به پایان رسید. شنیدن مضمون پیامها وادارم کرد بر حقايقى تاريخى تاکيد کنم.
آیا مردم ایران قبل از جمهوری اسلامی حکومتی داشتند که آزادی و برابری و رفاه از سر و روی جامعه بالا میرفت و خوشی زیر دلشان زد و علیه حکومت سلطنتی انقلاب کردند و یا برای حل مشکلاتشان و نفى تبعيض و اختناق و ديکتاتورى حاکم بمیدان آمدند؟ به این اپوزیسیون پرو غربی باید مکرر یاد آور شویم که زندان اوین توسط حکومت سلطنتی پهلوی بعنوان زندان فعالین سیاسی ساخته شد٬ تازه اوين يکى از زندانهاى سياسى بود. در اين حکومت دستگيرى و شکنجه و اعدام فعالین سیاسی هم معمول بود٬ نمونههای تجاوز بعنوان شکنجه هم بود. احزاب سياسى و کتابها و ادبيات مختلفى جزو ممنوعه ها بودند. اختلاف طبقاتى در کنار ديکتاتورى شديد بود٬ حاشیه نشینان شهرها و حلبی آبادها و گودنشینها و فقر و خفقان هم روال معمول بود.
ضد انقلاب جمهوری اسلامی٬ اتفاقا با کمک و توافق و نقشه اربابان ديروز شما٬ برای خاک و خون کشیدن آزادیخواهان و کمونیستها و انقلابیون و برای جلوگیری از تعمیق و پیشروی انقلاب در ایران حکومت را گرفت. با راه اندازی آدم ربائی و ترور و اعدام و شکنجه و تجاوز حکومت اش را تثبیت کرد و نسل کشی راه انداخت. یکی از این جنایتهای مهم کشتار تابستان 67 بود. جمهوری اسلامی با خونريزى سرکار آمد و همواره تا به امروز اين سياست را ادامه داده است. جمهورى اسلامى بدون سرکوب و خشونت نمیتواند يکروز به حکومت مملو از جنایت و نابرابری و فقر ادامه دهد. برخلاف ادعاهاى از تخت افتادگان و همينطور ورشکستگان ديروز چپ٬ در سال 1357 در ایران "انقلاب اسلامی" رخ نداد. مردم براى "اجراى قوانين اسلامى" عليه حکومت شاه برنخواستند. اين نوع ادعاها و تحليل ها زيادى پوچ و ضد تاريخى است. برای یک آیت الله سرود "ای امام" ساختند و بعنوان "رهبر انقلاب" روانه ایران کردند. اما "امام هنوز حکم جهاد نداده بود" و حکومت نظامی شاهنشاهى را به رسمیت میشناخت. ولی مردم انقلابى گوششان بدهکار نبود و پادگانها و ادارات دولتى و راديو و تلويزیون را گرفتند. برخلاف نظر و تمايل اين امام کپک زده و جريان اسلامى مردم قيام کردند. بعداً تبلیغات رسانههای غربی برخلاف واقعیت سياسى آن تحول اینرا جا انداختند که "مردم انقلاب شما پیروز شد و بروید به خانه هایتان"!
ما آزادیخواهان و کمونیستها و انقلابیون از همان اول علیه ضد انقلاب جمهوری اسلامی فعال شدیم. ما اين ضد انقلاب را ادامه حکومت سلطنتى در دوره انقلابى و براى مقابله با انقلاب و خواستهاى آزاديخواهانه اش ارزيابى کرديم. بعضیها ادعا میکنند انقلاب آنها را آواره کرده است و کمونیستها هم از مسببین سر کار آمدن جمهوری اسلامی بودند و اینگونه تاریخ را جعل میکنند. گرچه تعداد معدودی از بالائی ها طبیعی است از انقلاب ضربه ببینند اما يا یادشان نمیاید و يا آگاهانه خود را به نادانى ميزنند و یا تاریخ را وارونه ميکنند٬ چون اگر به حقايق پايبند باشند بايد اعتراف کنند که دولتهاى غربى روى دوش نيروهاى جنبش ملی اسلامی در اپوزيسيون٬ جمهوری اسلامی را سر کار آورد. این تبلیغات هنوز هم از طرف دولتهای غربی و اپوزیسیون پرو غربی تکرار میشود و خطاب به کارگران و زنان و زحمتکشان معترض و مبارز ایران میگویند "جمهوری اسلامی خواستید تاوانش را بدهید"! این دروغ بزرگ را باید افشا کرد. اینجاست که اهمیت تکرار واقعیتها از طرف ما بارز میشود. باید جلوی این جعل تاریخ را بگیریم.
امروزه بخشی از همان جنبش ملی اسلامی خواست تشکیل "کنگره ملی" را مطرح میکنند. تازه ادعا دارند باید اقوام احزاب را قبول کنند، احزاب هم اقوام را قبول کنند و با همکاری حتی بخشی از حکومت که دستشان به خون مردم آغشته نیست با هم "تمامیت ارضی ایران" را بشکل فدرالیسم و سکولار حفظ کنیم. من از سکولارهای سبز هامبورگ سئوال میکنم کدام بخش یا جناح از حکومت جمهوری اسلامی دستشان به خون مردم آغشته نیست و شریک جرم جنایتهای جمهوری اسلامی نیستند؟ لطفاً نام ببرید. اگر نميتوانيد نام ببريد٬ واضح است که آگاهانه ميخواهيد با همين جنايتکاران ابنبار بطرق ديگر سازش و بند و بست کنيد. جنبش ملی اسلامی حکومت جمهوری اسلامی را بلای جان کارگران و زحمتکشان ایران کرد. حالا که بین خودشان اختلاف افتاده با طرح شعار فدرالیسم به تدارک جنگ داخلی در ایران که خواست دولتهای غربی میباشد دامن زده و با تکیه به "هویت ملی و قومی" تلاش دارند خودشان را در حد مجریان پروژه افغانستان و عراق و یا لیبی به دولتهای غربی معرفی نمایند. کل اين ارتجاع را با نام دمکراسى ميخواهند به مردم محروم بفروشند. دمکراسى براى اينها اسم عبور شب در ايندوره است. ناتو از دمکراسى حرف ميزند و اينها هم روياهاى خونبارشان را با دمکراسى عرضه ميکنند.
اما دمکراسی راه نجات کارگران و مزدبگیران زحمتکش نيست. در اروپا که معروف به مهد دمکراسی میباشد گام به گام دولتهای دمکرات امکانات اجتماعی را از مردم پس میگیرند. کودکان گرسنه و زیر خط فقر در مهد دمکراسى ليبرال يعنى انگلستان يک معضل و سوال اجتماعى شده است. دمکراسی مورد نظر دولتهای غربی برای ایران شبیه عراق و افغانستان میباشد و فعالین جنبش ملی اسلامی هم برای ایران دمکراسی عشيره اى و قومى و مذهبى میخواهند تا باز هم دخالت مستقیم کارگران و زحمتکشان را در تعيين سرنوشت سياسى خود مانع شوند. من به شما اعلام ميکنم که جنبش کمونيسم کارگرى با اتکا به نيروى طبقه کارگر و اردوى آزاديخواهى و حزبش يعنى حزب اتحاد کمونيسم کارگرى چنين اجازه اى به شما نخواهد داد.
25 سپتامبر 2011